قطعا خواندن نماز به خاطر نیازمندی خود ماست اين مسئله که چرا نماز بخوانيم به خاطر نيازمندي خود ما است و خداوند به عبادت ما هیچ نيازی ندارد، و این ما هستیم که براي رسيدن به کمال، به نماز خواندن و عبادت خداوند نيازمند هستيم. همانطور که معلم به مشق دانش آموز خود نیازی ندارد و همانگونه که خورشید به ما نیازی ندارد، بلکه هر چقدر خودمان را در پرتو نور خورشید قرار بدهیم، بهره بیشتری می بریم.
بنابراين به طور خلاصه ميتوان گفت که؛ به چند دليل بايد نماز بخوانيم:
با عرض سلام
سرّ تفاوت ركعات نمازهاى یومیه از امورى است كه تاكنون اندیشههاى بشرى، نتوانسته به آن پى ببرد و در متون دینى نیز به این موضوع پرداخته نشده است مگر دو، سه روایت كه تنها اشارهاى گذرا داشتهاند. در این گونه موارد توجه به چند نكته لازم است:
1- آنچه كه براى ما روشن مىباشد، این است كه روح نماز، عبودیت و تسلیم در برابر خداوند متعال است و تسلیم بودن در برابر حق، یعنى این كه بنده دستورات خدا را بدون چون و چرا انجام دهد و اختلاف تعداد ركعات نماز و هم چنین تعیین اوقات و سایر جزئیات عبادات- علاوه بر اسرار و رموزى كه در آنها نهفته و ما از آنها اطلاعى نداریم- روحیه تسلیم در برابر خدا و دستورات پیامبر را در ما تقویت و استوار مىكند.
2 سعید بن مسیّب گوید: از امام سجاد (ع) پرسیدم: از چه هنگامى نمازها به این صورتى كه امروز هست واجب شد؟ حضرت فرمود: «از هنگامى كه اسلام قدرت یافت و جهاد بر مسلمین واجب گشت، رسول خدا (ص) هفت ركعت به نمازها افزود ولى نماز صبح را به حال خود باقى گذاشت زیرا وقت آن تنگ بود و چون ملائكه شب در حال عروج به آسمان و ملائكه روز نیز در حال نزول بر زمین هستند، براى این كه هر دو گروه از ملائكه در هنگام نماز حضور داشته باشند، نماز صبح را به حال اول خود باقى گذاشت و قرآن كریم نیز مىفرماید: «و قرآن الفجر ان قرآن الفجر كان مشهودا»،(1).
از این روایت دو مطلب استفاده مىشود: اول این كه، افزایش هفت ركعت به نمازها، هم زمان با اوج و گسترش اسلام، براى بالا بردن روحیه ایمان و عبودیت در مسلمانان، لازم و ضرورى بود و دوم این كه نماز صبح براى این كه مورد شهود همه ملائكه قرار گیرد به حالت اولیه خود باقى گذاشته شد و از روایت دیگرى نیز استفاده مى شود كه نمازهاى یومیه هر كدام مناسب اوقات خاص خود تعیین شده اند بدین صورت كه: صبحگاهان وقتى كه انسان از خواب برمى خیزد، روى مصالحى از جمله این كه انسان هنوز با مسائل دنیا و زندگى درگیر نشده، نماز دو ركعتى خوانده مى شود و در وسط روز به جهت اشتغال به امور مادى و زندگى نیاز بیشترى براى راز و نیاز و عبادت وجود دارد؛ بلكه انسان از یاد خدا غافل نشود و او را فراموش نكند. یكى از فلسفه هاى عبادت، اظهار خضوع و تسلیم در مقابل امر پروردگار و ایجاد روح عبودیت و بندگى در انسان است؛ چنان چه امام سجاد (ع) مى فرماید:» الهى كفى بى فخرا ان اكون لك عبدا؛ خدایا همین افتخارم بس كه بنده تو هستم «.
و گاهى بعضى از دستورات براى آزمودن روح تسلیم و بندگى است. فرمان خدا به حضرت ابراهیم (ع) براى قربانى كردن اسماعیل، نمونه اى از آن است. در دستورهاى عبادى و احكام الهى، گاهى هدف تسلیم و پذیرش دستور و تمرین براى جلب رضایت خداوند و اطاعت محض از آفریدگار است و گاهى تمرین براى متابعت از سنت و روش پیامبر (ص) است و جهر و اخفات در نماز- چنان چه از بعضى روایات استفاده مى شود- یكى از سنت هاى پیامبر اكرم (ص) است كه خداوند خواسته با این سنت امت را نسبت به پاى بندى به سیره و سنت پیامبرش آزمایش كند. شخصى از امام (ع) پرسید: چرا نماز جمعه و مغرب و عشا را بلند بخوانیم و نماز ظهر و عصر باید آهسته خوانده شود؟ امام (ع) در جواب فرمودند: پیامبر اكرم (ص) وقتى به معراج رفتند، اولین نمازى كه بر او واجب شد ظهر جمعه بود و خداوند به پاس احترام پیامبر (ص) ملائكه را به میهمانى فرا خواند و همه نماز ظهر روز جمعه و مغرب و عشا را با پیامبر خواندند و خدا به پیامبرش دستور داد كه نماز را بلند بخواند تا برترى او را بر ملائكه آشكار گرداند، ولى نماز عصر را چون به تنهایى انجام داد مائمور شد آهسته بخواند و علاوه بر اینكه بلند خواندن و آهسته خواندن یك نوع تعبد و تسلیم در مقابل دستورات پروردگار و اقتدا به سنت و روش پیامبر (ص) اكرم مى باشد.
از این روایت مى توان فهمید كه به مقتضى شرایط باید بعضى از عبادات یا كارهاى خیر را آشكار انجام دهیم تا دیگران را به آن كار دعوت كنیم. بدین منظور وقتى
از امام سوئال كردند: چرا نماز مغرب و عشا بلند خوانده مى شود؟ امام (ع) فرمود: چون در وقت مغرب و عشا هوا تاریك است؛ بنابراین قرائت را بلند مى خواندند كه اگر كسى از آن نزدیكى عبور كرد، بداند نماز جماعت برپاست و شركت كند، ولى در نماز ظهر و عصر چنین نیازى نیست.
اين مسئله که چرا نماز بخوانيم به خاطر نيازمندي خود ما است و خداوند به عبادت ما نياز ندارد، ولي ما به نماز خواندن و عبادت خداوند براي رسيدن به کمال نيازمند هستيم.
بنابراين به طور خلاصه ميتوان گفت که: به چند دليل بايد نماز بخوانيم:
الف: نماز خواندن فرمان خداوند است و او دستور داده و بر بنده واجب است بدون هيچ حرف و سخني از فرمان خداوند اطاعت کند.
ب: هر انساني در زندگي نياز به تكيه گاه و جائي كه در سختيها به او پناه ببرد، دارد، و بهترين تكيه گاه براي بشر اعتقاد به خداوند و ايمان به اوست، بنابراين شخص مؤمن با خدا احساس آرامش خاصي در زندگي خود دارد كه افراد غير مؤمن از آن محرومند، همين خداي مهربان كه در تمام زندگي از ابتداي كودكي و حتي زماني كه ما انسان ها جنين و در شكم مادر هستيم، تا آخرين لحظات زندگي از نعمتهاي بي كران او برخورداريم اجازه داده است كه با او صحبت كنيم، و اين صحبت و مناجات، نياز ماست، و گر نه او از هر چيز و هر كس بي نياز است، و اين صحبت با خالق هستي هنگام نماز است كه او را ستايش ميكنيم و از او ميخواهيم كه به ما كمك كند و به راه راست هدايت فرمايد، و اين كار را ما بايد به دليل عقل كه شكر منعم را لازم و واجب ميداند انجام دهيم. در هر صورت نماز، رمز ارتباط انسان با خدا و وسيله رسيدن انسان به کمال است و بر انسان واجب گردانيد تا از اين طريق به کمال بيشتر دست پيدا کند.
ج: نماز؛ تشکر از خداوند است در برابر نعمتهاي مختلفي که به ما داده است و عقلا و شرعا تشکر از وليّ نعمت واجب است.
د: هدف از خلقت انسان، رسيدن به کمال آفرينش است و راه رسيدن به کمال آفرينش و رسيدن به مقام قرب خداوندي و برخوردار شدن از نعمتهاي الهي در عالم آخرت، ارتباط با خدا و عبادت خداوند است و به همين جهت در قرآن فرموده است که «و ما خلقتُ الجنّ و الإنس إلا ليعبدون»؛ هيچ جن و انسي را خلق نکردم مگر براي عبادت.
مهمترين وسيله ارتباط با خدا و مهمترين عبادت خداوند نماز است که در نماز انسان مستقيما با خداوند حرف ميزند و با خداوند صحبت ميکند.
ه: نماز خواندن در هر شبانه روز، کفاره گناهان است که بين دو نماز انجام ميشود و اگر کسي با رعايت شرايط قبولي و صحت نمازهاي شبانه روز را بخواند و حقوق مردم را ادا کند، خداوند نيز به واسطه نماز، گناهان او را ميبخشد.
از اميرالمؤمنين علي(ع) نقل شده است: «قَالَ(ع) سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ(ص) يَقُولُ إِنَّمَا مَنْزِلَةُ الصَّلَوَاتِ الْخَمْسِ لِأُمَّتِي كَنَهْرٍ جَارٍ عَلَى بَابِ أَحَدِكُمْ فَمَا ظَنُّ أَحَدِكُمْ لَوْ كَانَ فِي جَسَدِهِ دَرَنٌ ثُمَّ اغْتَسَلَ فِي ذَلِكَ النَّهْرِ خَمْسَ مَرَّاتٍ فِي الْيَوْمِ أَ كَانَ يَبْقَى فِي جَسَدِهِ دَرَنٌ فَكَذَلِكَ وَ اللَّهِ الصَّلَوَاتُ الْخَمْسُ.»؛ حضرت فرمود از رسول خدا شنيدم که فرمود: نمازهاي پنج گانه براي امت من هم چون يک نهر آب جاري است که بر در خانه يکي از شما باشد، آيا گمان ميکنيد اگر کثافتي در تن او باشد و سپس پنج بار در روز در آن نهر غسل کند، آيا چيزي از آن بر جسد اوخواهد ماند؟(مسلّما نه) هم چنين است به خدا سوگند نمازهاي پنجگانه براي امت من.
يعني نمازهاي پنجگانه گناهان امت من را پاک ميکند.
در روايت ديگر از امام صادق(ع) در تفسير آيه شريفه وارد شده که حضرت فرمود: «صَلَاةُ الْمُؤْمِنِ بِاللَّيْلِ تَذْهَبُ بِمَا عَمِلَ مِنْ ذَنْبٍ بِالنَّهَارِ»؛ نماز شب مؤمن گناهان روز او را از بين ميبرد.
در نتيجه غير از توبه، نمازهاي پنجگانه با وضوي صحيح، نيز گناهاني که مربوط به حقّ الناس نباشد را از بين ميبرد.
به اين دلايل بر هر انساني واجب است که طبق دستور خداوند نماز بخواند. تا از آلودگيها پاک گردد و به مقام قرب خداوند و کمال آفرينش الهي نزديک گردد.
این ذكر در واقع از چند قسمت تشكیل شده است .
الف. ذكر توحید كه همان ذكر شریف «لا اله الا الله» است. به طور اجمال میتوان در توضیح این ذكر شریف گفت كه این ذكر از دو قسمت تشكیل شده است. یكی نفی هرگونه الوهیت از هر گونه خدای خیالی (لا اله) و دوم اثبات اینكه الوهیت و پرستش فقط مخصوص الله تعالی شانه است (الا الله ).
ب. «الملك یا المالك» یكی از صفات حضرت حق بوده و به معنای مالك و سلطان جمیع آسمانها و زمین است.
ج. «الحق» حق به معنای ثابت و پایدار است. در مقابل ما سوی الله همگی در حال زوال و فناء هستند. الحق المبین بمعنى ذوالحق المبین است یعنى عادلى كه ظاهر است عدالت او و بر همه كس هویدا و پیدا.
د. «المبین» در قرآن گاهی قرآن را وصف به مبین شده و گاهی خداوند. و معنای آن، شیئ آشكار و واضح است.
در سوره نور آیه ۲۵ میخوانیم:
«وَ یَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ الْمُبِینُ- و بدانند كه خدا حقیقت آشكار است.»
بنابراین معنای این ذكر چنین خواهد بود :
«هیچ خدایی جز خدای یگانه شایسته پرستش نیست خدایی كه مالك آسمانها و زمین است. خدایی كه وجودش ثابت و پایدار و روشن و آشكار است.»
«لا اله الا الله » یعنی پایان دادن حکومت هوای نفس در وجود؛ یعنی پاک کردن تمام رذایل اخلاقی از صفحه نفس؛ یعنی آراسته شدن به حسنات اخلاقی، یعنی خلوص و پاکی؛ یعنی بصیرت و بینایی؛ یعنی هم چون انبیا با تمام طاغوت ها تا ریشه کن کردن آنان مبارزه کردن؛ یعنی ریشه تمام گناهان را از سرزمین وجود خویش درآوردن و به جای آن نهال عمل صالح کاشتن.
امام صادق (ع) فرمودند:مَن قَالَ لا الَهَ الا اللهُ مُخلِصاً دَخَلَ الجَنَّةَ وَ اِخلاصُهُ اَن یَحجُزَهُ لا الهَ الا اللهُ عَمَّا حَرَّمَ اللهُ.
کسی که از روی اخلاص (لا اله الا الله) گوید به بهشت داخل شود و اخلاص او این است که گفتن(لا اله الا الله) او را از ارتکاب آنچه که خداوند بر او حرام نموده باز دارد.
با امر رهبرم که ز رحمان مؤید است دیگر به جنس خارجیان رو نمی کنیم
حامیان کار و تلاشی مضاعفیم با تنبلی و سست شدن خو نمی کنیم
حمایت از کالای ایرانی با وجود نامگذاری سال از سوی رهبر معظم انقلاب مبنیبر «حمایت از کالای ایرانی» باید به عنوان ترجیح مصرفکنندگان آشکار شود.
با توجه به معضل بیکاری درسطح جامعه و باوجود اینکه شعار اول کشور در هفت سال اخیر موضوع حمایت از کالای ایرانی است ولی متاسفانه قاچاق کالا و واردات بی رویه و در دسترس بودن کالاهای بی کیفیت و شاید ارزان قیمت خارجی نه تنها بر روند تسریع بخشی در عملی ساختن این شعار کارساز نبوده بلکه سبب رشد نرخ بی کاری در سطح کشور شده است.
کالای ایرانی خوب باید . کمپین حمایت از کالای ایرانی، با عزم ملی در محصولات و خدمات ایرانی اجرایی می شود. نام گذاری سال ۹۷ به نام حمایت از کالای ایرانی توسط آیت الله ای و تاکید ایشان به توسعه فضای کسب و کار کشور در اکو سیستم اقتصاد مقاومتی که نگاه درون زا و برون نگر را در مختصات اقتصاد ملی تبیین می کند، بار دیگر اهمیت توجه به تولید داخلی را در کانون توجه مسئولان، رسانه ها، مردم و فعالان اقتصادی در ابتدای سال جدید قرار داد. این برای چندمین بار پیاپی در سال های اخیر است که در ادامه روند نام گذاری سال ها توسط ایشان، موضوعی اقتصادی در نظر گرفته می شود و بر اهمیت آن تاکید می گردد.
اگر به دنبال ارتقا کارآفرینی دیجیتالی، توسعه دولت الکترونیک، گسترش استارت آپ ها، رونق اقتصاد دیجیتال و تشویق اقتصاد دانش بنیان در اشل بین المللی هستیم، چاره ای جز حمایت ژرف و شگرف از کالای ساخت ایران در چشم انداز راهبردی بیست ساله جمهوری اسلامی در افق ۱۴۰۴ نداریم.
درباره این سایت